گاییده شدن زیر آسمون پر ستاره

سلام دوستان میخوام یه خاطره براتون بگم.

دهه شصت بیشتر خانواده ها عادت داشتن یا رو‌پشت بوم میخوابیدن یا تو حیاط چون تابستونها هواش خنک بود من یه پسر دایی داشتم که بیشتر مواقع خونه ی ما بود چون همسن داداشم بود و با هم همبازی بودن من اونموقع کلاس سوم راهنمایی بودم و پسرداییم هیجده سالش بود یه دختر توپر و خوشکل وسفید برفی بودم والبته ساده لوح و خجالتی…

یه شب که همه رختخوابها رو‌تو حیاط بزرگ خونمون پهن کردیم و خوابیدیم حس کردم کسی چسبیده بهم از پشت و‌منو بغل کرده اولش فک کردم دارم خواب میبینم ولی یهو دیدم دستی رفت زیر دامن شلواری گشادم وداره کصم رو میماله از ترس داشتم سکته میکردم زبونم بند اومده بود یه حس عجیب داشت مثل ترس و‌لذت بی صدا انگار منتطر حرکت بعدیش بودم که بعد کلی مالش دامنمو کشید پایین و یه چیزی رو فرستاد لای پاهام وخودشو عقب جلو کرد یه داغی رو وسط پاهام حس کردم و یواش ازم دور شد فقط و‌فقط از بوی ادکلنش فهمیدم‌که علی پسرداییمه،تا خود صبح خواب به چشمم نرفت نمیدونستم باید چه حرکتی بزنم به کسی لازمه بگم یا نه

واقعا هیچی نمیدونستم صبح که شد سرسفره ی صبحانه زیرچشمی داشت نگام میکرد منم نگام افتاد بهش که یه چشمک ریز زد ویه لبخند،من طپش قلبم بشدت بالا رفته بود سریع خودمو از اونجا دور کردم و تمام فکرمو درگیر کرده بود از علی بگم یه پسر فوق العاده جذاب و هیکلی قیافش شبیه هندیها بود و واسه اون زمان خیلی کراش بود خلاصه شب شد من بیصبرانه منتظر بودم که چه اتفاقی میخاد بیفته باز علی از پشت بغلم کرد و گردنمو میبوسید و لیس میزد منم انگار زیادی داشتم لذت میبردم و جیکم درنمیومد اینبار دستشو کشید رو سینه های تازه درومدم ومن از شدت شهوت کصم خیس خیس شد فقط دخترها میدونن تو سن بلوغ سینه هاشون چقد تحریک امیزن باز هم لاپایی زد و رفت کنار و این جریان چندبار دیگه هم تکرار شد علی دیگه فقط پسرداییم نبود شده بودیم پارتنر هم و منو قانع کرده بود که هیچ اتفاق بدی واسم نمیفته هیچکسم قرار نیست بفهمه و فقط قراره لذت ببریم

یه روز بهم گفت که امشب بگو میخوام رو‌پشت بوم بخوابم تا منم بیام پیشت و راحتتر کارمونو بکنیم منم با کلی مقدمه چینی مامانمو راضی کردم که رو‌پشت بوم خونه بخوابم
شب شد همه خوابیدن دیدم علی یواشکی داره از نردبون میاد بالا تا رسید بهم شروع کرد به بوسیدنم و مالش دادنم سینه هامو مک میزد و منم راه به راه ارضا میشدم اولین بار بود که اومد روی من و کیرشو گذاشت وسط پاهام اولش با دست میمالیدش رو کصم بعد یهو فرستادش داخل منم با دست جلو دهنمو گرفتم که جیغ نزنم ولی کصم بشدت سوز میزد و اون داشت تلمبه میزد باز هم یه حس جدید بین درد و لذت …

خلاصه علی پرده مو زد و انگار زن و شوهر بودیم دیگه ،چندباری هم خانواده نزدیک بود مچمون رو بگیرن که بخیر گذشت علی رفت سربازی و برگشت منو از خانوادم خواستگاری کرد اونا هم گفتن هنوز خیلی زوده چند سال نامزد بمونین تا موقعش،دوران نامزدی خیلی باحالی داشتیم تو هر فرصتی علی منو میکرد و‌دوتایی حالشو می بردیم یادمه یبار که حموم بودم اومد داخل و درو قفل کردیم زیر دوش آب انقد منو کرد که دیگه نا نداشتیم از جامون بلند شیم وقتی نوزده سالم شد عروسی مفصلی برامون گرفتن و رفتیم سر خونه زندگیمون،اینم یه تجاوز شیرین که به ازدواج ختم شد…

146 3 weeks ago

ویدیو های مرتبط